کاردستیها و دست سازههای مهدی در گوشه گوشه خانه کوچکشان پیدا میشود. هیچ وسیلهای اینجا دور ریخته نمیشود و مهدی با مهارت خاصی که دارد آن را به چیز دیگری تبدیل میکند تا جور دیگری استفاده شود.
مهدی کفاشیان متولد سال ١٣٩٠ نوجوان بااستعداد محله شهید بسکابادی است. او را اهالی این کوچه به ما معرفی میکنند. میگویند که میتواند با دستهایش معجزه کند و با ضایعات و دورریختنیهای مختلف وسایل دیگری بسازد. به خانه کوچک آنها پا گذاشتیم تا دستسازههای او را ببینیم.
اولین فرزند یک خانواده هشت نفری است و از زمانی که به یاد دارد از خواهر و برادرهایش مراقبت میکرده است تا کمک حال مادرش باشد. 10سال بیشتر ندارد اما با همین سن و سال کم کلی مهارت مختلف دارد. از آشپزی و پخت غذاهای مختلف بگیرید تا تعمیر دوچرخه و... مهارت اصلی او اما کاردستی و ساخت وسایل کاربردی از ضایعات دورریختنی است.
اولین چیزی که ساخته را به خاطر ندارد و نمیداند که چه زمانی به اینکار علاقهمند شده است. میگوید همیشه دلش میخواسته وسایل مختلف بسازد. تنها ابزار و وسایلی هم که برای اینکار پیدا میکرده ضایعات دور ریختنی خانه بوده است. با استفاده از در بطری، نمکدان درست میکند، با بطری دلستر، گلدان. برای خواهر و برادرهای کوچکترش هم اسباببازیهای مختلف میسازد.
کم کم خانه برای مهدی تبدیل به کارگاهی کوچک میشود. مادر ابتدا به شلوغکاری او اعتراض میکند اما بعد که استعداد و علاقهاش را میبیند با او همراهی میکند. پدر هم جعبه ابزار کوچکی را برای مهدی میخرد.
مهدی بهترین دستسازهاش را هواپیمای کوچک زرد رنگش میداند. آن را با بطری، مقوا و چند وسیله دیگر ساخته است. او این هواپیما را به مدرسه برده و بابت خلاقیتی که داشته از معلمش جایزه هم دریافت کرده است. به پیشنهاد معلمش حالا او عضو ثابت کتابخانه دهخدا در شهرک شهید رجایی شده است.
میگوید که کتابهای مورد علاقهاش کتابهایی با موضوع فنی و حرفهای هستند. کتابهایی که او در آنها ساخت وسایل مختلف را میخواند و آموزش میبیند. مهدی ایده ساخت خیلی از ابزارها را از توی همین کتابها میخواند. البته بسیاری از کاردستیهای او حاصل فکر خلاقانهاش هستند.
در پایان این گفت و گوها از او درباره آرزوهایش میپرسم. میفهمم که تمام آرزویش ساختن است. اینکه هیچ وقت چشمه خلاقیتش خشک نشود و هر روز چیز جدیدی بسازد.
ابزار وسایلش را نشانم میدهد. هویه، پیچ گوشتی، چهارسو و... میگوید که اینها را پدرش برایش خریده است. دلش میخواهد جعبه ابزار کوچکش روز به روز بزرگتر شود تا وسایل بیشتری برای خلق کردن داشته باشد.